۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۴

دارد شرف بر انجم و افلاک خاک ما
آئینهٔ خدای نما جان پاک ما

تاامر و خلق جمله شود دوست دست صنع
کشته است تخم مهر گیاهی بخاک ما

درما فکنده دانهٔ از مهر خویشتن
تا کاینات جمع شود در شباک ما

در بدو آفرینش و تخمیر آب و گل
با آب و تاب عشق سرشتند خاک ما

مستان پاک طینت میخانهٔ الست
گیرند باده های مروّق زتاک ما

ما را درون سینهٔ خود جای داده اند
هستند آسمان و زمین سینه چاک ما

فردوس جای ما و ملک همنشین حور
کزخاک آن سرای بود خاک پاک ما

مسجود هر فرشته و محبوب روح قدس
یارب چه گوهر است نهان زیر خاک ما

فیض از زبان خویش نمیگوید این سخن
حرفی است از زبان امامان پاک ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.