۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۰۸

ساقیا باده چون نار بیار
دَفْعِ غم را تو زِ اَسْرار بیار

باده‌یی را که زِ دل می‌جوشَد
زود ای ساقیِ دِلْدار بیار

کافِرِ عشق بیا باده بِبین
نیست شو در می و اِقْرار بیار

ساقیا دستِ همه مَستان گیر
همچُنان جانِبِ گُلْزار بیار

پیشِ این شاهِدِ ما خوبان را
گَردنِ بسته زِ بُلْغار بیار

مومنان را همه عُریان کردی
گِروی نیز زِ کُفّار بیار

شَمسِ تبریز بگو دولت را
بِپَذیر اندک و بسیار بیار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.