۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۵۵

اَنْجیرفروش را چه بهتر
اَنْجیرفُروشی ای برادر

سَرمست زییم مَست میریم
هم مَستْ دَوانْ دَوانْ به مَحْشَر

گَر خاک شویم وگَر بِریزیم
ساقی با ماست بَنده پَرور

خاکَش خوش باد کوست عاشق
خاکَش زِ شرابِ جانْ مُخَمَّر

آن خاکْ شِکوفه کرد یعنی
مَستیم ازین سَر و ازان سَر

مِهْتَر چو خَراب گشت و خوش شُد
خاک است خَراب‌تَر زِ مِهْتَر

خاکی گشتی چو مَست گشتی
مَلّاحِ تو بَرکَشید لَنْگَر

خود لَنْگَرِ ما گُسَست کُلّی
هر لوحْ جُدا زِ لوحِ دیگر

از بَند و زِ غَرقه بازرَستَند
هر تَخته کَشتی است رَهْبَر

چون خوش نَبُوَد چُنین خَرابی؟
بُگْشایْ دو چَشمِ عقل و بِنْگَر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.