۳۶۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۵۲

نوری‌‌ست میانِ شَعْرِ اَحْمَر
از دیده و وَهْم و روحْ بَرتَر

خواهی خود را بدو بِدوزی؟
بَرخیز و حِجابِ نَفْسِ بَردَر

آن روحِ لَطیفْ صورتی شُد
با ابرو و چَشم و رنگِ اَسْمَر

بِنْمود خدایِ بی‌چگونه
بر صورتِ مُصطَفی پَیَمبَر

آن صورتِ او فَنایِ صورت
وانْ نَرگسِ او چو روزِ مَحْشر

هر گَهْ که به خَلْقِ بِنْگَریدی
گشتی زِ خدا گُشاده صد دَر

چون صورتِ مُصطفی فَنا شُد
عالَم بِگِرفت اللّه اکْبَر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.