۳۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۳۶

ای رَخْت فکَنْده تو بر اومید و حَذَر بر
آخِر نَظَری کُن به نَظَربَخشْ فِکَر بر

ای طالِب و ای عاشق بِنْگَر به طَلَب بَخش
بِنْگَر به مُوثِّر تو چه چَفْسی به اَثَر بر؟

او می‌کَشَدَت جانِبِ صُلح و طَرَفِ جنگ
گَهْ صُحبتِ یاران و گَهی اوجِ سَفَر بر

در تو نِگَران او و تو را چَشمْ چپ و راست
او با تو سُخَن گوی و تو را گوشْ سَمَر بر

او می‌زَنَد این سیخ و هُشِ گاوْ سویِ یوغ
عیسی‌ست رَفیق و هُشِ خَربَنده به خَر بر

هر گاو و خَریْ سیخ خورَد بر کَفَل و پُشت
تو سیخِ نِدامَت خوری بر سینه و بر بر

زان سیخْ کَبابِ دلِ تو گَر نشُد آگَهْ
پُخته کُنَدَت مَطْبَخی‌اَش نارِ سَقَر بر

گَهْ کاسه گرفتی که حَلیماب و زَفَر کو؟
گَهْ چَنگ گرفتی تو به تَقریعِ زُفَر بر

زَافْشارِشِ مرگ آن رُخِ تو گردد چون زَر
زَر بازدَهیّ و بِنَهی سَر به حَجَر بر

بَس چند کُنی عشوه تو در مَحفِلِ کوران
بَس چند زنی نَعْره تو بر مَسْمَعِ کَر بر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.