۴۰۲ بار خوانده شده
پیرهَنِ یوسُف و بو میرَسَد
در پِیِ این هر دو خود او میرَسَد
بویِ میِ لَعْلْ بِشارت دَهَد
کَزْ پِیِ من جام و کَدو میرَسَد
نَفْسِ اَنَاالْحَقِّ تو مَنصور گشت
نورِ حَقَش تویْ به تو میرَسَد
نیست زیانْ هیچ زِ سنگْ آب را
سنگِ بَلاها به سَبو میرَسَد
آبِ حَیات است وَرایِ ضَمیر
جوی بِکَن کابْ به جو میرَسَد
آب بِزَن بر حَسَدِ آتَشین
بادْ دَرین خاکْ ازو میرَسَد
عشق و خِرَدْ خانه درون جنگیاند
عَربَده هر لحظه به کو میرَسَد
هر چه دَهَد عاشق از رَخْت و پَخْت
عاقِبَت آن جُمله بِدو میرَسَد
گَر چه بَسی بُرد زِ شوهر عروس
او و جِهازَش نه به شو میرَسَد؟
مایِدهیی خواستی از آسْمان
خیز زِ خود دست بِشو میرَسَد
مُژده دِهْ ای عشقْ که از شَمسِ دین
از تبریز آیَتِ نو میرَسَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
در پِیِ این هر دو خود او میرَسَد
بویِ میِ لَعْلْ بِشارت دَهَد
کَزْ پِیِ من جام و کَدو میرَسَد
نَفْسِ اَنَاالْحَقِّ تو مَنصور گشت
نورِ حَقَش تویْ به تو میرَسَد
نیست زیانْ هیچ زِ سنگْ آب را
سنگِ بَلاها به سَبو میرَسَد
آبِ حَیات است وَرایِ ضَمیر
جوی بِکَن کابْ به جو میرَسَد
آب بِزَن بر حَسَدِ آتَشین
بادْ دَرین خاکْ ازو میرَسَد
عشق و خِرَدْ خانه درون جنگیاند
عَربَده هر لحظه به کو میرَسَد
هر چه دَهَد عاشق از رَخْت و پَخْت
عاقِبَت آن جُمله بِدو میرَسَد
گَر چه بَسی بُرد زِ شوهر عروس
او و جِهازَش نه به شو میرَسَد؟
مایِدهیی خواستی از آسْمان
خیز زِ خود دست بِشو میرَسَد
مُژده دِهْ ای عشقْ که از شَمسِ دین
از تبریز آیَتِ نو میرَسَد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.