۴۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۳۰

سپاس و شُکرْ خدا را که بَندها بِگُشاد
میانْ به شُکر چو بَستیم بَندِ ما بِگُشاد

به جان رَسید فَلَک از دُعا و ناله من
فَلَک دَهانِ خود اَنْدَر رَهِ دُعا بِگُشاد

زِ بَسْ که سینه ما سوخت در وَفا جُستن
زِ شَرمِ ما عَرَق از صورتِ وَفا بِگُشاد

اَدیمِ رویِ سُهیلیم هر کجا بِنِمود
غُلامِ چَشمه عشقیم هر کجا بِگُشاد

پَسِ دَریچه دلْ صد دَرِ نَهانی بود
که بَسته بود خدا بَنده خدا بِگُشاد

دَرین سَرا که دو قِندیلِ ماه و خورشید است
خدا زِ جانبِ دلْ روزَنِ سَرا بِگُشاد

اَلَسْت گفت حَق و جان‌ها بَلیٰ گفتند
برایِ صِدقِ بَلیٰ حَقْ رَهِ بَلا بِگُشاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.