۳۸۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۵۶

بَرجِه زِ خواب و بِنْگَر نَک روزِ روشن آمد
دلْ را زِ خواب بَرکَن هنگامِ رفتن آمد

تا کِی اشارت آید تو ناشُنوده آری؟
تَرسَم که عشق گوید کین خواجه کودَن آمد

رفتند خوشه چینانْ وین خوشه چین نِشَسته
کَزْ ثِقْل و از گِرانی چون تَلِّ خَرمَن آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.