۳۵۱ بار خوانده شده
آن شِکَرپاسُخ نَباتَم میدَهَد
وان کِه کُشْتَسْتَم حَیاتَم میدَهَد
آن کِه در دریایِ خونَم غَرقه کرد
یونُسِ وَقتَم نَجاتَم میدَهَد
در صِفاتِ او صِفاتَم نیست شُد
هم صَفا و هم صِفاتَم میدَهَد
رَخْت را بُرد و مرا درویش کرد
نَک زِ یاقوتَشْ زَکاتَم میدَهَد
اسبِ من بِسْتَد پیاده مانده ام
وَزْ دو رُخْ آن شاهْ ماتَم میدَهَد
کوهِ طور از شاه ماتَش پاره شُد
من کَم از کاهَم ثَباتَم میدَهَد
ماهْ عیدِ روزِ وَصلَش خواستم
از شبِ هِجْرانْ بَراتَم میدَهَد
چون بُرون از شش جِهَت بُد گنجِ عشق
زان جِهَت بیاین جِهاتَم میدَهَد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وان کِه کُشْتَسْتَم حَیاتَم میدَهَد
آن کِه در دریایِ خونَم غَرقه کرد
یونُسِ وَقتَم نَجاتَم میدَهَد
در صِفاتِ او صِفاتَم نیست شُد
هم صَفا و هم صِفاتَم میدَهَد
رَخْت را بُرد و مرا درویش کرد
نَک زِ یاقوتَشْ زَکاتَم میدَهَد
اسبِ من بِسْتَد پیاده مانده ام
وَزْ دو رُخْ آن شاهْ ماتَم میدَهَد
کوهِ طور از شاه ماتَش پاره شُد
من کَم از کاهَم ثَباتَم میدَهَد
ماهْ عیدِ روزِ وَصلَش خواستم
از شبِ هِجْرانْ بَراتَم میدَهَد
چون بُرون از شش جِهَت بُد گنجِ عشق
زان جِهَت بیاین جِهاتَم میدَهَد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.