۳۸۵ بار خوانده شده
میخُرامَد آفتابِ خوب رویان رَهْ کنید
رویها را از جَمالِ خوبِ او چون مَهْ کنید
مُردگانِ کُهنه را رویَش دو صد جان میدَهَد
عاشقانِ رَفته را از رویِ او آگَهْ کنید
از کَفِ آن هر دو ساقی چَشم او و لَعْلِ او
هر زمانی میْ خورید و هر زمانی خَهْ کنید
جانِبِ صَحرایِ رویَش طُرفه چاهی گفته اند
قَصدِ آن صَحرا کنید و نِیَّتِ آن چَهْ کنید
نَک نشانِ روشنی در خیمهها تابان شُدهست
گوشِ اَسْپان را به سویِ خیمه و خَرگَهْ کنید
آستانِ خَرگَهَش شُد کَهْرُبایِ عاشقان
عاشقان لاغَر تَنِ خود را چو بَرگِ کَهْ کنید
در خُمارِ چَشمِ مَستَش چَشمها روشن کنید
وَزْ برایِ چَشمِ بَد را ناله و آوَهْ کنید
شاهِ جانها شَمسِ تبریزیست وین دَمْ آنِ اوست
رُخ بِدو آرید و خود را جُمله ماتِ شَهْ کنید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
رویها را از جَمالِ خوبِ او چون مَهْ کنید
مُردگانِ کُهنه را رویَش دو صد جان میدَهَد
عاشقانِ رَفته را از رویِ او آگَهْ کنید
از کَفِ آن هر دو ساقی چَشم او و لَعْلِ او
هر زمانی میْ خورید و هر زمانی خَهْ کنید
جانِبِ صَحرایِ رویَش طُرفه چاهی گفته اند
قَصدِ آن صَحرا کنید و نِیَّتِ آن چَهْ کنید
نَک نشانِ روشنی در خیمهها تابان شُدهست
گوشِ اَسْپان را به سویِ خیمه و خَرگَهْ کنید
آستانِ خَرگَهَش شُد کَهْرُبایِ عاشقان
عاشقان لاغَر تَنِ خود را چو بَرگِ کَهْ کنید
در خُمارِ چَشمِ مَستَش چَشمها روشن کنید
وَزْ برایِ چَشمِ بَد را ناله و آوَهْ کنید
شاهِ جانها شَمسِ تبریزیست وین دَمْ آنِ اوست
رُخ بِدو آرید و خود را جُمله ماتِ شَهْ کنید
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.