۴۳۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳۳

ذَرّه ذَرّه آفتابِ عشقْ دُردی خوار باد
مو به مویِ ما بدان سَر جعفرِ طَیّار باد

ذَرّه‌ها بر آفتابَت هر زمان بَر می‌زَنند
هر کِه این بَر خورْد از تو از تو بَرخوردار باد

هر کجا یک تارِ مویَت بر هَوَس سَر می‌نَهَد
تارِ ما را پودْ باد و پودِ ما را تار باد

در بیابانِ غم از دوریِّ دارُالْمُلْکِ وَصْل
چند غَم بُردار بودَسْتَم که غم بَر دار باد

خارِ مِسکینی که هر دَم طَعْنهٔ گُل می‌کَشَد
خواجهٔ گُلْزار باد و از حَسَد گُلْ زار باد

گُل پَرَستانِ چَمَن را دشمنِ مَخْفی‌ست مار
این چَمَن بی‌مار باد و دشمنَش بیمار باد

چون که غَم خواری نباشد سخت دشوار است غَم
هم نشینْ غَم خوار باد و بعد ازین غَمْ خوار باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۴
نظرها و حاشیه ها
علیرضا مختارپور
۱۴۰۰/۴/۳ ۲۰:۰۰

با سلام و احترام ،
در مصرع : چند غَم بُردار بودَسْتَم که غم بَر دار بود،
بود آخر بیت غلط است و باد صحیح است.
البته متاسفانه این اشتباه در اغلب نسخه‌های دیوان کبیر وجود دارد.

گوهرین: با سلام و با تشکر از توجه شما. اصلاح شد.