۴۱۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۵

اوَّلْ نَظَر اَرْچه سَرسَری بود
سَرمایه و اَصْلِ دِلْبَری بود

گَر عشقْ وَبال و کافَری بود
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

زان رَنگِ تو گشته‌ایم بی‌رَنگ
زان سویِ خِرَد هزار فرسنگ

گَر روم گُزید جان اگر زَنگ
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

رو کرده به چَتْرِ پادشاهی
وَزْنورِ مَشارِقَشْ سپاهی

گَر یاوه شُد او زِ شاه راهی
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

همچون مَهْ بی‌پَری پَریدن
چون سایه به رو و سَر دَویدن

چون سَروْ زِ بادها خَمیدن
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

زان مَهْ که نَواخت مُشتری را
جانْ داد بُتانِ آزَری را

گَر سَهْو فُتاد سامِری را
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

گَر هجده هزار عالَم ای جان
پُر گشت زِقال و قالَم ای جان

گَر حالَم وگَر مُحالَم ای جان
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

چون ماهِ نِزار گشته شادیم
کَنْدَر پِیِ آفتابِ رادیم

وَرْهم به خُسوف دَرفُتادیم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

ناموس شِکَسته ایم و مَستیم
صد توبه و عَهْد را شِکَستیم

وَرْدست و تُرَنج را بِخَستیم
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

زانْ جامِ شرابِ اَرْغَوانی
زانْ چَشمهٔ آبِ زندگانی

گَر داد فُضولی‌یی نشانی
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

فَصلی به جُز این چهار فَصْلَش
نی فَصلِ رَبیع و اَصْلِ اَصْلَش

گَر لاف زدیم ما زِ وَصْلَش
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟

خاموشْ که گُفتنی نَتان گفت
رازش باید زِ راهِ جان گفت

وَرْمَست شُد این دل و نشان گفت
آخِر نه به رویِ آن پَری بود؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.