۳۱۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۶۹

چو شب شُد جُملِگان در خواب رفتند
همه چون ماهیانْ در آب رفتند

دو چَشمِ عاشقانْ بیدار تا روز
همه شب سویِ آن مِحْراب رفتند

چو ایشان را حَریف از اَنْدَرون است
چه غم دارند اگر اَصْحاب رفتند

همه در غُصّه و در تاب و عُشّاق
به سویِ طُرّهٔ پُرتاب رفتند

همه اَنْدَر غَمِ اَسْباب و ایشان
قَلَنْدروارْ بی‌اَسْباب رفتند

کِه یابد گَردِ ایشان را که ایشان
چو بَرق و بادْ سَخت اِشْتاب رفتند

تو چون دَلْوی بَرین دولاب می‌گَرد
که ایشان بَرتَر از دولاب رفتند

بِبین آن‌ها که بَنْدِ سیم بودند
درونِ خاکْ چون سیماب رفتند

بِبین آن‌ها که سیمین بَر گُزیدند
به رویِ سُرخِ چون عُنّاب رفتند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.