۳۵۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۵۶

مُرغان که کُنون از قَفَصِ خویش جُدایید
رُخْ باز نِمایید و بگویید کجایید؟

کَشتیِّ شما مانْد بَرین آب شِکَسْته
ماهی صِفَتان یک دَم ازین آب بَرآیید

یا قالَبْ بِشْکَست و بدان دوست رَسیده‌ست
یا دام بِشُد از کَف و از صید جُدایید؟

امروزْ شما هیزُمِ آن آتشِ خویشید؟
یا آتَشِتانْ مُرد شما نورِ خدایید؟

آن بادْ وَبا گشت شما را فَسُرانید؟
یا بادِ صَبا گشت به هر جا که دَرآیید؟

در هر سُخَن از جانِ شما هست جوابی
هر چند دَهان را به جوابی نَگُشایید

در هاوَنِ ایّام چه دُرها که شِکَستید
آن سُرمهٔ دیده‌ست بِسایید بِسایید

ای آن کِه بِزادیْت چو در مرگ رَسیدید
این زادنِ ثانی‌ست بِزایید بِزایید

گَر هِند وَگَر تُرک بِزادیْت دُوُم بار
پیدا شود آن روز که روبَنْد گُشایید

وَرْزان که سِزیدیْت به شَمسُ الْحَقِ تبریز
وَاللَّهْ که شما خاصِبَکِ روز سِزایید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.