۳۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۵۴

این رُخِ رَنگْ رَنگِ من هر نَفَسی چه می‌شود؟
بی‌هَوَسی مَکُن بِبین کَزْ هَوَسی چه می‌شود؟

دُزدِ دِلَم به هر شبی در هَوَسِ شِکَرلَبی
در سَرِ کویِ شبْ رُوان از عَسَسی چه می‌شود؟

هیچ دلی نشان دَهَد هیچ کسی گُمان بَرَد؟
کین دلِ من زِ آتشِ عشقِ کسی چه می‌شود؟

آن شِکَرِ چو برفِ او وان عَسَلِ شَگَرفِ او
از سَرِ لُطف و نازکی از مگسی چه می‌شود؟

عشق تو صاف و ساده‌یی بَحرْ صِفَت گُشاده‌یی
چون که در آن هَمی‌فُتَد خار و خَسی چه می‌شود؟

از تبریز شَمسِ دین دست دراز می‌کُند
سویِ دل و دلِ من از دست رَسی چه می‌شود؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.