۳۷۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹۴

چَشمه‌یی خواهم که از وِیْ جُمله را افزایش است
دِلْبَری خواهم که از وِیْ مُرده را آسایش است

بَندهٔ بَحرِ مُحیطَم کَزْ مُحیطی بَرتَر است
سنگ و گوهر هر دو را از فَضْلِ او بَخشایش است

باغ و طاووسَند هر یک از جَمالَش بانَصیب
زاغ را خالی ندارد گر چه بی‌آرایش است

صورت اَرْ نُقْصان پَذیرد نیست معنی را کمی
عاشقْ اَنْدَر ذوق باشد گر چه در پالایش است

بِنْگَر اَنْدَر جان که هست او از بُلندی بی‌خَبَر
گر چه اَنْدَر قالَبْ او در خانهٔ آلایش است

شَمسِ تبریزی قُدومَت خانهٔ اِقْبال را
صَحْن را اَفْروزِش است و بام را اَنْدایِش است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.