۳۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۲۷

از دفترِ عُمرِ ما، یکتا وَرَقی مانده‌ست
کَز غیرتِ لُطفِ آن، جانْ دَر قَلَقی مانده‌ست

بِنْوشته بر آن دفتر، حرفی زِ شِکَر خوشتَر
از خَجْلَتِ آن حَرفَش، مَهْ دَر عَرَقی مانده‌ست

عُمرِ اَبَدی تابانْ اَنْدَر وَرَقِ بُستان
نی خوفْ زِ تَحویلی، نی جایِ دَقی مانده‌ست

نامَشْ وَرَقی بوده، مُلْکِ اَبَد اَنْدَر وِیْ
اسرارِ همه پاکانْ آن جا شَفَقی مانده‌ست

پیچیده وَرَق بر وِیْ، نوری زِ خداوندی
شَمسُ الْحَقِ تبریزی، روشن حَدَقی مانده‌ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.