۲۹۵ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۱۶۲

یک شهر بجست و جوی آن دوست همه
بگذشته ز مغز و در پی پوست همه

گر زانکه طریق طلبش دانستی
از خود طلبش داری و خود اوست همه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.