۳۰۲ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۷۵

لب نیست که از مراغه پر خنده نشد
آب قرقش دید و به جان بنده نشد

از مردهٔ گور او عجب می‌دارم
کز شهر برون رفت، چرا زنده نشد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.