۲۹۱ بار خوانده شده
با دل گفتم گرد بلا میپویی
بنشین که نه مرد عشق آن مهرویی
دل گفت ز خواب دیر بیدار شدی
خر جست و رسن برد کنون میگویی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بنشین که نه مرد عشق آن مهرویی
دل گفت ز خواب دیر بیدار شدی
خر جست و رسن برد کنون میگویی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۴۴۱
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.