۳۰۵ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۳۹۳

دوش از سر درد نیستی در مستی
گفتم فلکا نیست شدم گر هستی

گفت این چه علی لاست که بر ما بستی
بوطالب نعمه بر زبان ران رستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.