۵۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۳

مِهمانِ تواَم ای جان، زِنهار مَخُسب امشب
ای جان و دلِ مهمان، زِنهار مَخُسب امشب

رویِ تو چو بَدْر آمد، امشبْ شبِ قَدْر آمد
ای شاهِ همه خوبان زِنهار مَخُسب امشب

ای سَروِ دو صد بُستان، آرامِ دلِ مَستان
بُردی دل و جانْ بِستانْ، زِنهار مَخُسب امشب

ای باغِ خوشِ خندان، بی‌تو دو جهانْ زندان
آنی تو و صد چندان، زِنهار مَخُسب امشب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.