۳۱۶ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۳۴

دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست
کز من اثری نماند جز باد به دست

از شرم بمیرم ار بپرسی فردا
کان دلشده زنده هست گویند که هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.