۲۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳۳ - در طلب جو

ای ز قدر تو آسمان در گو
آفتاب از تو در خجالت ضو

قدر و رای تو از ورای سپهر
آفتابی و آسمانی نو

دل و دست تو گاه فیض و سخا
برده از ابر و آفتاب گرو

بنده را صاحب استری دادست
استری ماه نعل و گردون دو

خلقت آسیاء کی دارد
صفت آسیای او بشنو

سنگ زیرین او همیشه روان
گو در او آب و باد هیچ مرو

ناو او از درون و او معکوس
دلو او از برون و او در گو

آسیابی چنین و باری نه
بی‌شبانروز آسیابان رو

انوری این همه مزیح ز چیست
چند ازین ترهات شو هاشو

خود به یک ره بگو که بی‌کارست
آس دندانش ز آس کردن جو

تا ترا جود صدر دولت و دین
برهاند ز انتظار درو

او تواند که کشت همت او
هیچ بی‌ارتفاع نیست برو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۲ - شراب خواهد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۴ - قطعهٔ زیر از حکیم شجاعی است که به انوری نوشته است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.