۳۱۶ بار خوانده شده
بار خدایا به فضل بندهٔ خود را
گر بتوانی فرست پارهٔ باده
زان می آسوده کز پیاله بتابد
چون ز بلور سپید بسد ساده
زانکه بدو تند کره رام توان کرد
زانکه ازو گردد ایستاده فتاده
زانکه مرا کرهایست تند و زنخ سخت
سرکش و بدخو میانهٔ گلهزاده
بنده بدو جز به می سوار نگردد
ور نبود می بماند بنده پیاده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
گر بتوانی فرست پارهٔ باده
زان می آسوده کز پیاله بتابد
چون ز بلور سپید بسد ساده
زانکه بدو تند کره رام توان کرد
زانکه ازو گردد ایستاده فتاده
زانکه مرا کرهایست تند و زنخ سخت
سرکش و بدخو میانهٔ گلهزاده
بنده بدو جز به می سوار نگردد
ور نبود می بماند بنده پیاده
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۱ - حضور دوستی خواهد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۳ - در طلب شراب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.