۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۷ - سلطان سنجر را گوید

ای جهان را عدل تو آراسته
باغ ملک از خنجرت پیراسته

حلقهٔ شب رنگ زلف پرچمت
روزها رخسار فتح آراسته

در دو دم بنشانده از باران تیر
هر کجا گرد خلافی خاسته

خسروان نقش نگین خسروی
نام را جز نام تو ناخواسته

گنجها خواهان ز دستت زان شدند
کز پی خواهنده داری خواسته

در بلاد ملک تو با خاک بیز
راستی ناید ز خاک آراسته

ای به قدر و رای چرخ و آفتاب
باد ماه دولتت ناکاسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۶ - در مذمت شاعری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۸ - در ذم فتوحی شاعر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.