۵۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۷ - در طلب شراب

خواجه اسفندیار می‌دانی
که به رنجم ز چرخ رویین تن

من نه سهرابم و ولی با من
رستمی می‌کند مه بهمن

خرد زال را بپرسیدم
حالتم را چه حیلتست و چه فن

گفت افراسیاب وقت شوی
گر به دست آوری از آن دو سه من

باده‌ای چون دم سیاووشان
سرخ نه تیره چون چه بیژن

گر فرستی تویی فریدونم
ورنه روزی نعوذبالله من

همچو ضحاک ناگهان پیچم
مارهای هجات بر گردن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۶ - در قناعت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۸ - طلب پنبه و روغن کند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.