۲۷۲ بار خوانده شده
بزرگوارا دانی کز آفت نقرس
ز هرچه ترشی من بنده میبپرهیزم
شراب خواستم و سرکهای کهن دادی
که گر خورم به قیامت مصوص برخیزم
شراب دار ندانم کجاست تا قدحی
به گوش و بینی آن قلتبان فروریزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ز هرچه ترشی من بنده میبپرهیزم
شراب خواستم و سرکهای کهن دادی
که گر خورم به قیامت مصوص برخیزم
شراب دار ندانم کجاست تا قدحی
به گوش و بینی آن قلتبان فروریزم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۱ - کیسهای به حکیم وعده کردهاند آن را با کاردی طلب میکند
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۳ - نکتهٔ موزون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.