۲۷۲ بار خوانده شده
ای فلک پیش قدر تو ناقص
وی جهان پیش دست تو درویش
دولتت را زوال بیگانه
مدتت را خلود آمده خویش
در بزرگی ز روی نسبت و قدر
ذاتت از کل آفرینش بیش
حلم تو زود عفو دیر عتاب
حزم تو پیش بین دوراندیش
دوش در پیش خدمت تو که باد
آسمانش به خدمت آمده پیش
آن تجاوز نکردهام که توان
داشت جایز به هیچ مذهب و کیش
هیچ دانی چگونه خواهم خواست
عذر بیخردگی و مستی خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وی جهان پیش دست تو درویش
دولتت را زوال بیگانه
مدتت را خلود آمده خویش
در بزرگی ز روی نسبت و قدر
ذاتت از کل آفرینش بیش
حلم تو زود عفو دیر عتاب
حزم تو پیش بین دوراندیش
دوش در پیش خدمت تو که باد
آسمانش به خدمت آمده پیش
آن تجاوز نکردهام که توان
داشت جایز به هیچ مذهب و کیش
هیچ دانی چگونه خواهم خواست
عذر بیخردگی و مستی خویش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۵ - در عذر بدمستی خویش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۷ - در منع توزیع با جمالالدین مسعود گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.