۳۶۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۳۸

هَله ای کیا، نَفَسی بیا
دَرِ عیش را سَره بَرگُشا

این فُلان چه شُد؟ آن فُلان چه شُد؟
نَبُوَد مرا سَرِ ماجَرا

نَهِلَد کسی سَرِ زُلفِ او
نَرَهَد دلی زِ چُنین لِقا

نکُند کسی زِ خوشی سَفَر
نَرَوَد کسی زِ چُنین سَرا

بِهِل این همه، بِدِه آن قَدَح
که شَنیده‌اَم، کَرَمِ شما

قَدَحی که آن، پَرِ دل شود
بِپَرَد دِلَم به سویِ سَما

خَمُش این نَفَس، دَمِ دل مَزَن
که فِدایِ تو، دل و جانِ ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.