۳۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۳

بر کار جهان دل منه ایرا که نشاید
کین خوبی و ناخوبی هم دیر نپاید

چندان که بگفتم مهل کاخر روزی
آن سیم سیه گردد و آن حلقه بساید

پندم نپذیرفتی و خوکی شدی آخر
وامروز در این شهر کسی خوک نگاید

هم با دل پر دردی و هم با رخ پر موی
ای سرو لقا محنت از این بیش نیاید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲ - شراب خواهد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴ - در مرثیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.