۲۹۴ بار خوانده شده
ای کریمی که در زمین امید
هرچه رست از سحاب جود تو رست
لغزی گفتهام که تشبیهش
هست زاحوال بدسگال تو چست
آنچه از پارسی و تازی او
چون مرکب کنی دو حرف نخست
در مزان هرکه بیندش گوید
نامی از نامهای دشمن تست
باز چون با ز پارسیش افتاد
در ... مادرش چه سخت و چه سست
وانچه باقی بماند از تازیش
هست همچون شمایلش به درست
مر مرا در شبی که خدمت تو
روی بختم به آب لطف بشست
دادهای آن عدد که بر کف راست
پشت ابهام از رکوع آن جست
بده ار پخته شد و گر نی نی
نه تو در بصرهای نه من در بست
در دو هستیت نیستی مرساد
تا که مرفوع هست باشد هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هرچه رست از سحاب جود تو رست
لغزی گفتهام که تشبیهش
هست زاحوال بدسگال تو چست
آنچه از پارسی و تازی او
چون مرکب کنی دو حرف نخست
در مزان هرکه بیندش گوید
نامی از نامهای دشمن تست
باز چون با ز پارسیش افتاد
در ... مادرش چه سخت و چه سست
وانچه باقی بماند از تازیش
هست همچون شمایلش به درست
مر مرا در شبی که خدمت تو
روی بختم به آب لطف بشست
دادهای آن عدد که بر کف راست
پشت ابهام از رکوع آن جست
بده ار پخته شد و گر نی نی
نه تو در بصرهای نه من در بست
در دو هستیت نیستی مرساد
تا که مرفوع هست باشد هست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰ - در نصیحت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲ - شراب خواهد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.