۳۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح صاحب دیوان

سفینهٔ حکمیات و نظم و نثر لطیف
که بارگاه ملوک و صدور را شاید

به صدر صاحب صاحبقران فرستادم
مگر به عین عنایت قبول فرماید

رونده رفت ندانم رسید یا نرسید
ازین قیاس که آینده دیر می‌آید

به پارسایی ازین حال مشورت بردم
مگر ز خاطر من بند بسته بگشاید

چه گفت ندانی که خواجه دریاییست
نه هر سفینه ز دریا درست باز آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.