۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۰

کیست ز اهل زمانه خاقانی
که تو اهل وفاش پنداری

دوستی کز سر غرض شد دوست
هان و هان تاش دوست نشماری

خواجه گوید که دوست دار توام
پاسخش ده که دوست چون داری

تا عزیزم مرا عزیز کنی
چون شد خوار خوار انگاری

یا بلندم کنی گه پستی
یا عزیزم کنی گه خواری

با من این دوستی به شرطی کن
کاخر آن شرط را بجای آری

کان خطائی که حق ز من بیند
گر تو بینی ز من نیازاری

ور شود خصم من زبردستی
زیر پای بلام مگذاری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.