۳۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۵ - خاقانی برای دوستی اسب و این شعر را فرستاد

زهی عقد فرهنگیان را میانه
میان پیشت اصحاب فرهنگ بسته

علی رغم خورشید دست ضمیرت
حلی بر جبین شباهنگ بسته

چنان جادوی بخل را بسته جودت
که جادو زبان را به نیرنگ بسته

کفت عیسی‌آسا به اعجاز همت
تب آز را پیش از آهنگ بسته

دلت گوهر راز حق راست حقه
درون بس فراخ و سرش تنگ بسته

سراید نوای مدیح تو زهره
ببین گیسوی زلف در چنگ بسته

فلک چنگ پشت است و ساعات رگ‌ها
که رگ بیست‌وچار است بر چنگ بسته

فرستادمت اسب و دستار و جبه
ز مه طوق بر اسب شب‌رنگ بسته

سپید است دستار لیکن مذهب
سیاه است جبه ولی رنگ بسته

به دستار و جبه خجل سارم از تو
در عفو مگذار چون سنگ بسته

مسیح آیتی من سلیمانت کردم
که بادی فرستادمت تنگ بسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.