۳۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۴

دیده از کار جهان دربسته به
راه همت زین و آن دربسته به

دوستان از هفت دشمن بدترند
هفت در بر دوستان دربسته به

دل گران بیماریی دارد ز غم
روزن چشم از جهان دربسته به

پشت دست از غم به دندان می‌خورم
از چنین خوردن دهان دربسته به

چون به صد جان یک‌دلی نتوان خرید
دل فروشان را دکان دربسته به

منقطع شد کاروان مردمی
دیدهای دیده‌بان دربسته به

خاک بیزان هوس بی‌روزی‌اند
چشم دل زین خاکدان دربسته به

از زبان در سر شدی خاقانیا
تا بماند سر، زبان دربسته به
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳ - در هجو رشید وطواط
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵ - خاقانی برای دوستی اسب و این شعر را فرستاد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.