۳۷۴ بار خوانده شده
نه سیل است طوفان نوح است ویحک
من از نوح طوفان سزا میگریزم
ز ارجیش ز انعام صدر ریاست
ز فرط حیا بر ملا میگریزم
چو سیمرغ از آشیان سلیمان
سوی کوه قاف از حیا میگریزم
همه الغریق الغریق است بانگم
که من غرقهام در شنا میگریزم
نمیخواستم رفت ز ارمن ولیکن
ز طوفان بیمنتها میگریزم
خجل سارم از بس نوا و نوالش
کنون زان نوال و نوا میگریزم
به فریادم از بس عطای شگرفش
علیالله زنان از عطا میگریزم
رئیسم ز سیل سخا کرد غرقه
چو موران ز سیل سخا میگریزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
من از نوح طوفان سزا میگریزم
ز ارجیش ز انعام صدر ریاست
ز فرط حیا بر ملا میگریزم
چو سیمرغ از آشیان سلیمان
سوی کوه قاف از حیا میگریزم
همه الغریق الغریق است بانگم
که من غرقهام در شنا میگریزم
نمیخواستم رفت ز ارمن ولیکن
ز طوفان بیمنتها میگریزم
خجل سارم از بس نوا و نوالش
کنون زان نوال و نوا میگریزم
به فریادم از بس عطای شگرفش
علیالله زنان از عطا میگریزم
رئیسم ز سیل سخا کرد غرقه
چو موران ز سیل سخا میگریزم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲ - در شکر ایادی و انعام رئیس شمس الدین والی ارجیش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.