۳۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۵ - در مرثیهٔ جمال الدین اصفهانی وزیر صاحب موصل و وحید الدین عموی خود

جمال شاه سخا بود و بود تاج سرم
وحید گنج هنر بود و بود عم به سرم

به سوی این دو یگانه به موصل و شروان
دلی است معتکف و همتی است برحذرم

هنر بدرد ز دندان تیز سین سخا
دلم درید و بخائید گوشهٔ جگرم

سخا بمرد و مرا هر که دید از غم و درد
گریست بر من و حالم چو دید در بدرم

منم غریق غم و اندهان که در شب و روز
غم جمال برم و انده وحید خورم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.