۳۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۵ - در شکر عطای جاریه که پادشاه وقت به او کرده است

خسروا خاقانی عذرا سخن هندوی توست
هندوئی را ترک عذرا دادی احسنت ای ملک

او غلام داغ بر رخ عنبر درگاه توست
عنبری را در دریا دادی احسنت ای ملک

خادمش گردند خاتونان خرگاه فلک
تا ورا خاتون یغمادادی احسنت ای ملک

برقراخان شب و آقسنقر روز از شرف
در طغان شاهیش طغرا دادی احسنت ای ملک

روی در دریای دولت، پشت بر کوه بقا
کز جوار حضرتش جا دادی احسنت ای ملک

برگرفتی آب از خاک سیه خورشیدوار
راوقش کردی و بالا دادی احسنت ای ملک

چون ز دار الظلم شروان ناتوانش یافتی
شربت عدلش مصفا دادی احسنت ای ملک

چون غریبش یافتی چون عقل و چون عقل از جهان
خانهٔ بالاش ماوی دادی احسنت ای ملک

ساختی کاخ سلیمان جای بانوی سبا
پس به دست مرغ گویا دادی احسنت ای ملک

مرغ را دیدی که عنقا مهر و زال اندیشه بود
خانهٔ رستم به عنقا دادی احسنت ای ملک

بهمن اسفندیاری کاخ رستم سیستان
سیستان را بهمن‌آسا دادی احسنت ای ملک

خانه چون خلد است و من چون آدمم زیرا مرا
حور گندم‌گون حسنا دادی احسنت ای ملک

نایب یزدان توئی امروز و چون یزدان مرا
خلد بخشیدی و حورا دادی احسنت ای ملک
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۴ - در هجو رشید الدین وطواط
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.