۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۳

آسمان داند که گاه نظم و نثر
بر زمین چون من مبرز کس ندید

در بیانم آب و در فکر آتش است
آبی از آتش مطرز کس ندید

ز آتش موسی برآرم آب خضر
ز آدمی این سحر و معجز کس ندید

از دو دیوانم به تازی و دری
یک هجا و فحش هرگز کس ندید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.