۳۰۸ بار خوانده شده
چه شد که بادیه بربود رنگ خاقانی
که صبح فام شد از راه و شامگون آمد
در آفتاب نبینی که شد اسیر کسوف
چو تیغ زنگ زده در میان خون آمد
میار طعنه در آن کش سموم بادیه سوخت
که آن سفر ز عذاب سقر فزون آمد
مکن به لون سیه دیگ را شکسته، ببین
که از دهان کدام اژدها برون آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که صبح فام شد از راه و شامگون آمد
در آفتاب نبینی که شد اسیر کسوف
چو تیغ زنگ زده در میان خون آمد
میار طعنه در آن کش سموم بادیه سوخت
که آن سفر ز عذاب سقر فزون آمد
مکن به لون سیه دیگ را شکسته، ببین
که از دهان کدام اژدها برون آمد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸ - در مرثیهٔ عز الدین بوعمران
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰ - در مرثیهٔ امام ابو عمر و اسعد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.