۳۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲ - در مرثیه امام ناصر الدین ابراهیم باکوئی

از مرگ براهیم که علامهٔ دین بود
دردا که علامات کرامات نگون شد

تا تختهٔ خاک است حصارش فضلا را
سر تختهٔ خاک آمد و دل خانهٔ خون شد

گویند که سلطان مهین بر در گنجه است
در گنجه کنون بین که ز بغداد فزون شد

من گنجه نبینم که براهیم در او نیست
من مکه نخواهم که ازو کعبه برون شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.