۲۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶ - در بحث با معطل

دی جدل با معطلی کردم
که ز توحید هیچ ساز نداشت

آستین فضول می‌افشاند
که ز ایمان بر او طراز نداشت

آخرش هم مصاف بشکستم
که سلاحی به جز مجاز نداشت

نیک دور از خدای بود ز من
بد او جز خدای باز نداشت

بی‌نیازا تو نصرتم دادی
بر کسی کو به تو نیاز نداشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷ - در رثاء پسر خود رشید الدین و وفات دختر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.