۲۸۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴

من به ری عزم خراسان داشتم
ز آن که جان بود آرزومندش مرا

والی ری بند بر عزمم نهاد
نیک دامن‌گیر شد بندش مرا

از یمین الدین شکایت کردمی
لیک شرم آمد ز فرزندش مرا

بس فسادی کافت اخیار شد
ار ضمیر روح مانندش مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.