۳۱۰ بار خوانده شده
ای جوان بخت سرافراز که بر خاک درت
خسرو تخت فلک سوده جبین صد باره
وی درم پاش سنی پیشه که بر اهل نیاز
بوده اهل کرمت قطره فشان همواره
هست شش ماه که از بهر دعا گوئی تو
خواب را کردهام از دیدهٔ خود آواره
روز هم خواهشم این بوده که در هیچ محل
نگذارد صمد چاره برت بیچاره
در ثنای تو هم از یاوری طبع بلند
راندهام بر سر سیاره و ثابت باره
وز تو آن دیدهام امسال که گر شرح کنم
خاطرت جامه طاقت کند از غم پاره
شکوه هرچند که از چون تو مطاعی کفر است
ای مطیعان تو هم ثابت و هم سیاره
این اثر داد ثنا خوانی سی روزهٔ من
که تو از من ببری روزی سی نان خواره
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خسرو تخت فلک سوده جبین صد باره
وی درم پاش سنی پیشه که بر اهل نیاز
بوده اهل کرمت قطره فشان همواره
هست شش ماه که از بهر دعا گوئی تو
خواب را کردهام از دیدهٔ خود آواره
روز هم خواهشم این بوده که در هیچ محل
نگذارد صمد چاره برت بیچاره
در ثنای تو هم از یاوری طبع بلند
راندهام بر سر سیاره و ثابت باره
وز تو آن دیدهام امسال که گر شرح کنم
خاطرت جامه طاقت کند از غم پاره
شکوه هرچند که از چون تو مطاعی کفر است
ای مطیعان تو هم ثابت و هم سیاره
این اثر داد ثنا خوانی سی روزهٔ من
که تو از من ببری روزی سی نان خواره
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.