۲۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹ - ایضا در مرثیه

مه اوج سیادت میر جعفر
ز علم جعفری چون کامجو شد

به ملک دانش از نوسکه‌ای زد
که نقد علم ازو بس تازه رو شد

چو باد آن گاه راه کعبه سر کرد
وزان خاک وجودش مشگ بو شد

بر او بارید چندان ابر رحمت
که غرق لجه لاتقنطو شد

پس از طغیان طوفان حوادث
چو یونس سیر بحرش آرزو شد

سرشک بحر بر افلاک زد موج
که موجش دام مرغ روح او شد

چو تاریخش طلب کردند گفتم
به دریای اجل یونس فرو شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان مرادخان گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰ - در تقاضای صله فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.