۳۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰

ای کاشکی ز مادر گیتی نزادمی
یا پس چو زاده بودم جان را بدادمی

چون زادم و ندادم جان آن گزیدمی
کاندر دهان خلق به نیکی فتادمی

نیکو چو نیست یافتمی باری از جهان
آخر کسی که رازی با او گشادمی

امروز بس زدی پس و بسیار بدترم
فردا مباد گر بود او من مبادمی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.