۳۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۳

ای فلک شمس شرف جاه تو
باد بر افزون چو مه یکشبه

بر تنم از سرما آمد فراز
پوست بر آن سان که بر آتش دبه

شد کتفم رقص کنان می‌زنم
سنج به دندان و به لب دبدبه

نزد تو زان آمدم ایرا که هست
دیدن خورشید غم بی‌جبه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.