۲۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۶

ای علایی ببین و نیک ببین
که زمانه ستمگریست عظیم

گه ز چوبی کند دمنده شنکج
گه ز گوساله‌ای خدای کریم

هر کرا فضل نیست نیم پشیز
به شتر وار ساو دارد و سیم

وانکه چون تیغ جان ربای از فضل
موی را چون قلم کند به دو نیم

به خدای ار خرانش بگذارند
بی دو دانگ سیه بر آخور تیم

اینهمه قصه و حکایت چیست
وینهمه عشوه و تغلب و بیم

به بهشت خدای نگذارند
بی زر و سیم طاعتی ز رحیم

شاعرانی که پیش ازین بودند
همه والا بدند و راد و حکیم

باز در روزگار دولت ما
همه مابون شدند و دون و لیم

به دو شعر رکیک ناموزون
که بخوانند ز گفتهای قدیم

کون فراخی حکیم و خواجه شود
چکند رنج بردن تعلیم

لاجرم حرمتی پدید آید
شاعران را به گرد هفت اقلیم

که به پنجاه مدحشان ممدوح
ندهد در دو سال نانی نیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.