۳۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱

با سنایی سره بود او چو یکی دانگ نداشت
چون دو دانگش به هم افتاد به غایت بد شد

به قبول دو سه نسناس به نزدیک خران
گر چه دی بی‌خردی بود کنون بخرد شد

راست چون تا که جز آحاد شماریش نبود
چون مگس بر سر او رید نهش نهصد شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲ - در جواب هجای یکی از معاندان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.